عزتالله انتظامی: هنرپیشه هنگام کار کردن با مهرجویی خیالش راحت است/ نصیریان: فیلم باید چیزی به مردم بدهد نه اینکه بیفایده باشد
انتظامی: نداشتن آکتور، نویسنده و کارگردان باعث به وجود آمدن سینمای بازاری شده است/ نصیریان: آدم داستانها و موضوعاتی میبیند که اصلا قابل طرح در سینما نیست. فیلم باید لااقل وسیلهای برای پیشرفت جامعه باشد، چیزی به مردم بدهد. نه اینکه بیفایده باشد.
به گزارش رویداد البرز، در نیمهی نخست مهرماه سال ۱۳۵۲ خبرنگار «زن روز» به سراغ دو هنرپیشهی جوان و برجستهی کشورمان علی نصیریان و عزتالله انتظامی رفت تا از آنها در بارهی وضعیت سینمای ایران بپرسد. اینکه چرا سینمای ما از اصول اولیهی فیلمسازی دور است و در اکثر موارد هنوز هم فیلمهای مبتذل و توخالی ارائه میدهد؟ چه عواملی مانع تهیهی اثر خوب و جالب برای فیلمساز میشود؟ در سینمای ایران هنرپیشگان تئاتر چه نقشی داشتهاند، و چرا بعضی از آنان آنچنان که باید در کارشان توفیق نیافتهاند؟ فیلم خوب چگونه فیلمی است، و عکسالعمل مردم در برابر موقعیت فعلی سینمای ایران چگونه است؟ مشروح این مصاحبه را به نقل از زن روز مورخ ۷ مهر ۱۳۵۲ در ادامه میخوانید:
چرا بیشتر فعالیت خودتان را در سینما گذاشتهاید، چرا همکاری با مهرجویی را ترجیح میدهید و آیا فعالیت مداوم در سینما به کار تئاتر که هنر اصلی و اولیهی شماست لطمه نمیزند؟
انتظامی: سینما به طور کلی میدان و امکانات وسیعتری برای عرضهی کار دارد اما به هیچ وجه فعالیت در سینما از کار تئاتر ما کم نکرده است. گروه ما در ادارهی تئاتر وزارت فرهنگ و هنر هر سال دو برنامه در تالار ۲۵ شهریور [تماشاخانهی سنگلج کنونی] روی صحنه میآورد.
نصیریان: متاسفانه ما از لحاظ سناریست و نمایشنامهنویس خیلی ضعیف هستیم. تعداد نمایشنامهنویسان و سناریستهای قابل بحث کشور ما با کمال تاسف از تعداد انگشتان دست تجاوز نمیکنند! و باز هم باید متاسف بود از اینکه این عدهی معدود هم بهندرت دست به قلم میبرند و چیز مینویسند. بنابراین میدان برای کممایهها و آنهایی که ناشیانه و کلیشهوار در واقع «مرتکب» سناریونویسی و نمایشنامهنویسی میشوند، خالی میماند. مثلا بسیاری از سناریستهای فیلمهای وطنی – البته قصد توهین به شخص بهخصوصی را ندارم – عینا از فیلمهای مبتذل ترکی و هندی استفاده میکنند. در مورد نمایشنامهنویسان این چنین نیست و به همین دلیل ما همیشه با کمبود نمایشنامه مواجه هستیم و همین مسئله موجب شده است که از نمایشنامههای خوب خارجی بیشتر استفاده کنیم.
قسمتی از سوال اول بیجواب ماند و آن در مورد همکاری شما با داریوش مهرجویی و نحوهی این همکاری بود.
انتظامی: هنرپیشه، هنگام کار کردن با کارگردانی مانند مهرجویی خیالش کاملا راحت است، هیچگونه ناراحتی ندارد و از نتیجهی کار مطمئن. بازیگر در فیلم مهرجویی احساس مسئولیت میکند. مثلا برای همین فیلم «پستچی» ما ساعتها «سن»ها را در استودیو تمرین میکردیم. قبل از فیلمبرداری هر صحنه مدتی دربارهی آن به بحث و جدل، حتی کلنجار میپرداختیم.
هر کارگردانی یک جور از آکتورش استفاده میکند. مثلا از خود من، اما استفادهای که داریوش مهرجویی از هنرپیشهاش میکند با دیگران کاملا فرق دارد. کار با مهرجویی برای من بهترین نوع کار است و به خاطر همین است که به او و کارش مومن هستم.
حتما قبول دارید که اکثر آکتورهای خوب و پابرجای سینمای جهان از روی صحنه به جلوی دوربین آمدهاند مانند ریچارد برتون، سرلورنس اولیویر، مارلون براندو و بسیاری دیگر، اگرچه این مسئله در سینمای ایران اخیرا جدی گرفته شده است، ولی بعضی از آکتورهای خوب تئاتر ما نتوانستهاند آنچنان که باید در سینما هم موفق باشند، چرا؟
نصیریان: فقط مسئله انتخاب کار است. در مرتبهی اول این مسئله است که باید با مطالعه انجام گیرد. مثلا چندی قبل به من پیشنهادی شد که آن را رد کردم. به آقای فیلمساز گفتم سناریوی شما کوچکترین احساسی در من به وجود نمیآورد. بنابراین از من کاری برای شما ساخته نیست. یعنی کاری که من میتوانم بکنم اصلا به درد فیلم شما نمیخورد. مهم نیست که فلان آقای تهیهکننده چه مقدار پول به من پیشنهاد میکند. اگر پانصد هزار تومان هم باشد، وقتی من کار بهدردخوری نمیتوانم انجام دهم، چه فایده دارد. و اگر همهی اینها را بدانم، باز هر پیشنهادی را بپذیرم در آن صورت آدمی غیرصمیمی هستم و مسئولیت حرفهای ندارم. همینها شکست به دنبال دارد.
انتظامی: فراموش نکنید که سینمای کشور ما با هنرپیشگان تئاتر شروع به کار کرد. اما تئاترهای سابق هم – غیر از آثار ترجمه که به روی صحنه میآمد – مثل فیلم فارسی بود! بهتدریج تئاتر عوض شد و با تحول در تئاتر، هنرپیشگان آن هم متفاوت شدند. در مورد عدم موفقیت بعضیها که به آن اشاره شد، نظر نصیریان کاملا درست است. هر نقشی را نباید پذیرفت.
خود شما غیر از سه فیلم «گاو»، «هالو» و «پستچی» که با مهرجویی کار کردید و در هر سه بازیهای جالبی هم ارائه دادید، بازی کوتاهی به نقش یک دیوانه در فیلم «بیتا» ساختهی هژیر داریوش دارید و در قالب سرگروهبان «ولیخان» در فیلم «صادق کرده»ی تقوایی هم ظاهر شدهاید. تصور میکنید در این دو مورد انتخابتان درست بوده است؟
انتظامی: همانگونه که بارها گفته شده، رل بزرگ و رل کوچک وجود ندارد. مدت زمانی که هنرپیشه جلوی دوربین، یا روی اکران سینما ظاهر میشود، در بزرگ و کوچکی بازیگر نقشی ندارد، فقط بازی خوب است که بازیگر خوب میسازد. عدهای از منتقدان و فیلمسازان خارجی که هنگام برگزاری جشنوارهی بینالمللی سینمایی به تهران آمده بودند، به همان بازی کوتاه من در فیلم «بیتا» تکیه میکردند و مرا تشویق و تایید بسیار کردند. و اما در مورد «صادق کرده»… (در اینجا انتظامی کمی تامل مکند و سرش را تکان میدهد) حرفش را نزن، «صادق کرده» برای من یک تجربه بود!
در چند سال اخیر، سینمای ایران قدمهای موثری به جلو برداشته است و مردم هم برخلاف چند سال قبل پذیرای فیلمهای خوب شدهاند، یا لااقل میتوان ادعا کرد که دیگر فیلمهای بازاری و مبتذل یکهتاز میدان نیستند. عقیدهی شما دربارهی موقعیت فعلی سینمای ایران چیست؟
انتظامی: در هر تحول، یک مقدار «شکلگیری» به وجود میآید و دنبال میشود. به گمان من نداشتن آکتور، نویسنده و کارگردان باعث به وجود آمدن سینمای ما شده بود. همان سینمای بازاری و بیحساب و کتاب. خوشبختانه در حال حاضر یک گوشهی هر استودیو یک فیلم سطح بالا ساخته میشود. راه بازشده را باید دنبال کرد. طبیعی است که مردم از فیلمهای خوب استقبال خواهند کرد. اولا سطح فرهنگ بالا رفته است. دوم اینکه مردم را به دیدن فیلم بد عادت داده بودند. حتی در مورد فیلمهای خارجی. چند سال قبل یک فیلم فرنگی خوب روی اکران نمیدیدی. مثل اینکه تعمدا جماعت خارجی هم فیلمهای مزخرف و بنجل را برای ایران انتخاب میکردند، حتی هندیها.
تماشاگر سینما هر آنچه را که به او داده شود میبیند و به آن عادت میکند، به همین دلیل بود که مثلا اگر فیلمی مثل «پستچی» را ده پانزده سال قبل نمایش میدادند، بیتردید مردم آن را نمیدیدند. اما حالا خوشبختانه تماشاگران نسبت به فیلمهای قبلی تا حدود زیادی بیدفا شدهاند.
به طور کلی فیلم خوب از دید شما چه نوع فیلمی است. چه راهی را میتوان برای پیشرفت بیشتر، پیگیری کرد و چه سبک فیلمهایی ساخت؟
نصیریان: به هر تقدیر باید فیلم خوب ساخته شود. از هر سبکی میخواهد باشد. معمولی، تاریخی، امروزی، دیروزی و در هر زمینهی دیگری که قابل طرح باشد. آدم داستانها و موضوعاتی میبیند که اصلا قابل طرح در سینما نیست. فیلم باید لااقل وسیلهای برای پیشرفت جامعه باشد، چیزی به مردم بدهد. نه اینکه بیفایده باشد و چیزی هم از آنها بگیرد. مثلا وقت و پولشان را. بعد از موضوع، مسئلهی کارگردانی و بازی است که باید خوب باشد، و متاسفانه آنچه مردم میخواهند هنوز مقدار زیادی دور از اصول اولیهی سینماست.
انتظامی: در مورد بازی و کارگردانی عقیدهی من این است که «فیزیک» بازیگر خیلی مهم است بهخصوص در فیلم که «آگراندیسمان» و بزرگ میشود و انتخاب آکتور، پنجاه درصد از کار کارگردان در مورد بازیگر است. ۲۵ درصد خود هنرپیشه روی شخصیت داستان کار میکند تا به آن نزدیک شود و ۲۵ درصد بقیه هم باز کار کارگردان است که بازیگر را آنگونه که میخواهد بسازد.
نصیریان: یک بازیگر خوب باید بتواند شخصیت بازی را حس کند و به آن نزدیک شود. بقیه خودش درست میشود.
انتظامی: این هم درست است. خود من قبل از فیلمبرداری آنقدر با نقش ور میروم تا اینکه خود «یارو» شوم. بعد مدتها در قالب همان شخصیت زندگی میکنم… به همین جهت است که تعجب میکنم وقتی میبینم هنرپیشهای در یک زمان در چند فیلم بازی میکند. این واقعا خیلی استادی میخواهد!
نصیریان: همین عوامل است که سینمای ما را به طرف ابتذال و رکود سوق میدهد و مانع پیشرفت آن میشود. کار را سرسری گرفتن و از سر باز کردن، یا فقط برای درآمد بیشتر تلاش کردن، طبعا نتیجهای به جز شکست ندارد. برای موفقیت در کار باید آن را جدی گرفت و کار سینما نیز از این قاعدهی کلی نمیتواند مستثنی باشد.
۲۳۲۵۹
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید