رواج پدیده سکولاریسم در جنبش دانشجویی ایران/گفتگو با خرمشاد
استاد دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به جریان شناسی جنبش دانشجویی در ایران به بررسی ابعاد و خصوصیات جدید این جریان در کشور پرداخت.
به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه پایگاه خبری تسنیم، جنبش دانشجویی، بهعنوان یکی از مهمترین جنبشهای اجتماعی در قرن بیستم و بیست و یکم، نقش برجستهای در تحولات سیاسی و اجتماعی کشورهای مختلف، بهویژه در کشورهای در حال توسعه، ایفا کرده است. این جنبشها معمولاً توسط دانشجویان و جوانان آکادمیک شکل میگیرد و به موضوعات متنوعی از جمله آزادی بیان، عدالت اجتماعی، حقوق بشر، اصلاحات آموزشی و… میپردازد.آگاهیسازی اجتماعی، مقاومت در برابر استبداد، شبکهسازی و همبستگی از ویژگیها و اهداف مختلف جنبش دانشجویی در جهان است. جنبش دانشجویی در ایران یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین جنبشهای اجتماعی در تاریخ معاصر به شمار میآید. این جنبش در دورههای مختلف تاریخی، به ویژه از اواسط قرن بیستم در کشور فعال بوده و تأثیرات قابل توجهی بر مسایل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران داشته است.فعالیت در دوران ملی شدن صنعت نفت، 16 آذر سال 1332، فعالیت در دوران انقلاب، 8 سال دفاع مقدس و حوادث و وقایع گوناگون کشور جنبش دانشجویی در ایران را به عنوان یک نیرو و صدای مهم در جامعه مطرح کرده است.همزمان با ایام 16 آذر و روز دانشجو در گفتوگو با محمدباقر خرمشاد از اساتید حوزه علومسیاسی و جامعهشناسی سیاسی دانشگاه علامهطباطبایی که مقالات و کتابهای متعددی در حوزه جنبشهای اجتماعی و دانشجویی به رشته تحریر درآورده است به بررسی جریانشناسی جنبش دانشجویی در کشور پرداختیم. تسنیم: در سالهای گذشته شاهد ضعف تشکلها و اصطلاحاً جنبش دانشجویی بودهایم تاحدی که دیگر شاید نتوان نام جنبش را بر فعالیتهای دانشجویی گذاشت؛ آیا کم فروغ شدن جریان دانشجویی تنها در ایران رخ داده است یا در سطح جهان هم با کم رونق شدن جنبشهای دانشجویی و سیاسی روبه رو بودهایم؟ خرمشاد:در سوال شما این مفروض گرفته شده که گویی جنبش دانشجویی همیشه باید باشد و دائما در دانشگاهها بایستی شاهد جنبش دانشجویی باشیم. اگر این باشد این سوال مطرح میشود که آیا واقعا فضای دانشگاه، طبع و محیط دانشگاه ایجاب میکند که دائما در حال تجربه فعالیتهای سیاسی دانشجویان به صورت جنبش باشیم. وقتی از جنبش صحبت میکنیم یعنی مجموعهای از دانشجویان که اقدام به بسیج عمومی سایر دانشجویان برای رسیدن به اهداف خاصی میکنند.این اهداف هم ضرورتاً باید متناسب با ضرورتهای اجتماعی تاریخی آن جامعه باشد تا بلکه به صورت جنبش رخ دهد. یا نه جنبش دانشجویی شکلی از اشکال فعالیت سیاسی دانشجویی است که اصل نیست؛ استثنا است. یعنی اصل بر این است که دانشجویان به صورتهای دیگری فعالیتهای جمعی دانشجویی کنند اگر احیاناً ضرورتی در جامعه رخ داد که ایجاب کند فعالیت و تحرک دانشجویی در این فعالیتهای سیاسی شکل جنبشی به خود بگیرد، به یک جنبش دانشجویی تبدیل میشود.در اکثریت جوامع چیزی به نام جنبش دانشجویی وجود نداردنگاه به سایر جوامع این را نشان میدهد که در اکثریت جوامع، چیزی به نام جنبش دانشجویی وجود ندارد. در جاهایی هم که هست پدیده مستمری نیست، مقطعی میآید و میرود. مثلاً وقتی از جنبش دانشجویی 1968 فرانسه صحبت میکنیم، سوال این است که آیا بعد از این تاریخ هم دانشگاههای فرانسه شاهد جنبشهای دانشجویی بودهاند یا نه؟ پس دانشجویان چگونه فعالیت میکردند؟ که در پاسخ باید گفت به صورت عمده در قالب شاخههای دانشجویی سیاسی احزاب. اگر غیر این هم باشد در قالبهای مدنی، صنفی، هنری و… در دانشگاهها به فعالیت خود ادامه می دادند.در نتیجه اصل در فعالیت سیاسی دانشجویان جنبشی بودن آن نیست البته اصل بر این است دانشجو فعالیت سیاسی داشته باشد منتها این فعالیت سیاسی انواع دارد که یکی از آنها جنبش است و آن جنبش هم به هر حال در شرایط خاصی که اقتضائات خاصی دارد، پدید میآید.جنبش دانشجویی در ایران سه موج را پشت سرگذاشته استتسنیم: در مورد ایران چگونه است؟خرمشاد: در مقالهای که 20 سال قبل نوشتم گفتم، جنبش دانشجویی در ایران سه موج را پشت سر گذاشته است. موج اول، چپگرایی و مارکسیستی است که عمدتاً از سال 1320 شکل میگیرد. این جنبش حالت جنبشی را در همان دهه دارد اما بعد از آن به عنوان رویکرد غالب در فعالیتهای دانشجویی خود را حفظ میکند.موج دوم، از چند سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی تا چند سال بعد از آن وجود دارد که موج اسلامگرایی در جنبش دانشجویی محسوب میشود و موج سوم که از سال 1376 تا 1384 عمر پیدا میکند، موج لیبرالیستی جنبش دانشجویی است.در همان مقاله هم نوشتم که آیا موج چهارمی در کار خواهد بود یا نه؟ آنجا توضیح داده شد بعد از این افول و گرایش به تفکر لیبرالیستی که از سال 1376 شروع میشود و افول آن در حدود سال 1384، سه جریان در فضای دانشگاهها به صورت همزمان حضور دارند.یعنی در این دوران، هم جریان اسلامگرا را در دانشگاهها داریم که تشکلهای خود را دارد. هم جریانات چپ مارکسیستی را داریم که آشکار و پنهان تشکلهای خود را دارند و هم جریان لیبرالیستی که آن هم تشکلهای خود را دارد ولی تبدیل به جنبش به مفهوم اقدام برای بسیج عمومی نمیشود. مگر در دو مقطع، یکی در سال 1388 است که تفکر و جریان لیبرالیستی تحرک دانشجویی تلاش میکند که شکل جنبشی در دانشگاهها به خود بگیرد و یکی هم در سال 1401 است که طی آن اقدام و تلاش برای بسیج کردن سایر دانشجویان برای رسیدن به اهدافی صورت میگیرد که البته در یکی کمتر و در یکی بیشتر موفق میشوند. ولی همزمان این تفکر در دانشگاه هژمون نیست و نمیتوانیم سکه جنبش دانشجویی را به نام این جریان ضرب کنیم. این تحرک دانشجویی همزمان که لیبرالیستی است، تفکر چپ هم در آن وجود دارد و حتی تفکر اسلامگرایی هم در آن دیده میشود.در سالهای اخیر جنبش دانشجویی در مفهوم عام دو حالت یا دو خصلت پیدا کرده است که شاید قبل از آن به این کیفیت کمتر بوده و یا نبوده و آن رفتن به سمتی است که رادیکال و سکولار شود. یعنی فضای فعالیتهای سیاسی دانشجویی به سمت نوعی رادیکالیسم و سکولاریسم میل میکند.موج سکولاریسم در جنبش دانشجویی ایران پدیده جدیدی استاین دو مسئله در جریان جنبش دانشجویی ایران جدید است. به این مفهوم که این جریان در تفکر لیبرالیستی و سوسیالیستی که هر دو سکولار بودند با این وجود الزاماً خود را سکولاریستی معرفی نمیکردند ولی در سالهای اخیر به نظر به یک نوع اتحاد نانوشته یا همگرایی نانوشته در مقابل تفکر اسلامگرایی یا تفکر دینگرایانه در دانشگاه رسیدند و آن رفتن به سمت نوعی تفکر دینگریزانه و یا حتی گاهی دینستیزانه است که ما از آن به عنوان تفکر سکولار یاد میکنیم. موج سکولاریسم در جنبش دانشجویی ایران پدیده جدیدی است که قابل مطالعه است. اینکه ابعاد آن چیست؟ زمینههای آن چه بوده و در آینده چه خواهد بود؟بحث دیگر رادیکالیسم است. افراطگرایی و تندروی که در گفتار و کردار رخ میدهد. افراطگرایی که در سال 1401 در دانشگاهها رخ داد قبلاً سابقه نداشته و یا حداقل به این کیفیت سابقه نداشته است. از آنجایی که رادیکالیسم، رادیکالیسم تولید میکند، چنانچه رادیکالیسم در یکی از جریانهای موجود در جنبش دانشجویی پدیدار شود طبعاً جریانهای مقابل و رقیب را هم میتواند به وادی افراط و رادیکالیسم بکشاند. این هم پدیده جدیدی است و میتواند پدیده خطرناکی برای جامعه ایران و جامعه دانشگاهی کشور باشد.در نتیجه اولاً نبایستی انتظار جنبشی و دائمی بودن را از فعالیتهای سیاسی دانشجویی داشت حتی در بحث جنبشهای دانشجویی که زیر مجموعهای از جنبشهای اجتماعی محسوب میشوند.البته ما از دوران نهفتگی و آشکار شدن جنبش دانشجویی صحبت میکنیم. جنبشها مدت زیادی حالت نهفته دارند و گاهی حالت آشکارشدگی و فعال پیدا میکنند، مثل آتشفشان که عمدتاً در مدت طولانی نهفته است و سپس فعال میشود.جنبش دانشجویی هم چنین حالتی دارد.چه زمانی حالت آتشفشانی مییابد؟ بستگی به شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه و جامعه جهانی دارد. چون جنبش دانشجویی یک متغیر مستقل در فعالیت سیاسی نیست بلکه تابعی از طبقه متوسط جدید و جنبشهای اجتماعی بزرگتر از خود و همینطور تابعی از فضای روشنفکری جامعه است.به این ترتیب تحولاتی که در طبقه متوسط جدید و جریان روشنفکری جامعه و همین طور در جنبشهای اجتماعی آن به صورت عام رخ میدهد، میتواند باعث فعال شدن یا نهفتگی جنبش دانشجویی شود.البته جامعه ایران با اکثریت جوامع متفاوت است به این مفهوم که همواره از فضای دانشجویی انتظار جنبش داشته و جریان دانشجویی هم از خودش تعریف جنبشی داشته است. به خصوص بعد از انقلاب، حاکمیت هم میل داشته که فضای سیاسی دانشجویی حالتی پویا، سرزنده، فعال و احیانا جنبشی داشته باشد که البته گاهی جنبشی بودن آن در راستای اهداف و امیال نظام سیاسی انقلاب و گاهی در نقطه مقابل آن بوده است. البته در دورانی که مقابل نظام سیاسی ایران هم قرار گرفته، نظام سیاسی درصدد بر نیامده که فیتیله جنبشی شدن فعالیتهای سیاسی دانشجویان را پایین کشد بلکه یک حالت تز و آنتیتز در فعالیتهای دانشجویی شکل گرفته که گاه و بیگاه ما شاهد بروز فعالیتهایی به صورت جنبشی و اقدام یک جریان فکری سیاسی درون دانشگاه برای بسیج عمومی دانشجویان در راستای یک هدف فکری، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بودهایم.تسنیم: وجه اشتراک جنبشهای دانشجویی در جهان چیست؟خرمشاد: جنبشهای دانشجویی به صورت عام در همه جای جهان، در یک کشور آزادی خواهانه عمدتاً عدالتخواه و ظلمستیزند. در مسایل بینالملل هم عدالتخواه و ظلمستیزند البته در این فضا حالت عدالتخواهی و ظلمستیزی آنها عمدتاً با عنوان مبارزه با امپریالیسم یا استکبار جهانی تبلور پیدا میکند. مبارزه با قدرت برتر و گاه هژمونی که همه چیز جهان را در راستای اهداف و منافع خودش تعریف و تلاش میکند به پیش رود از جمله زمینههای فعالیتها و مبارزات آنها است.این دو موضوع تقریباً از خصلتهای ثابت جنبشهای دانشجویی در جهان است. در ایران هم در سالهای اخیر که مبارزه با ظلم و عدالتخواهی در مقاطعی بحث آزادیخواهی را هم برجسته میکند، دیده میشود. در سالهای اخیر مطالبه آزادیهای اجتماعی توسط جریان فکری سیاسی لیبرال در دانشگاههای کشور برجسته میشود که نمود آن را در سال 1401 دیدیم.چرا اعتراضات دانشجویی سال 1401 قدرت بسیج دانشجویان را نداشت؟در این سال و در این واقعه، مطالبات بدنه دانشجویی معترض، عدالتخواهه نبود بلکه به صورت سنبلیک اختلاط سلف دانشجویی دختران و پسران ذیل بحث آزادی خاص و از نوع لیبرالی آن تعریف میشد؛ شاید یکی از دلایل اینکه این اعتراضات نتوانست بسیج فراگیری صورت دهد و بدنه دانشجویی را با خود همراه کند، همین رویکرد بود. شاید اگر در اعتراضات خود بحث عدالت، فقر و فساد را برجسته میکردند، تعداد بیشتری از دانشجویان را با خود همراه میکردند.تسنیم: به نظر شما این مسئله در اعتراضات جامعه دانشجویی جهان در قبال جنایات غزه هم صدق میکند؟ پیش از این هم جنبش دانشجویی جهانی چنین چیزی را تجربه کرده بود؟خرمشاد:در فضای جهانی هم، زمانی که پدیدههایی رخ میدهد که آنها به صورت آشکار عدالت را زیر سوال برده، ظلم ایجاد شده و آزادی را مورد تهدید آشکار قرار میدهد، جنبش دانشجویی جهانی علیه آن شکل میگیرد. شبیه این مسئله را در جریان جنگ ویتنام هم داشتیم. وقتی جنگ ویتنام به اواخرش رسید و فاجعهای که آمریکاییها در ویتنام آفریدند، فضای روشنفکری جهان و جنبش دانشجویی در جهان علیه جنگ ویتنام و آمریکا شد.در جریانات اخیر هم همین طور بود. ظلم اسرائیل و آمریکا در غزه به قدری بالا گرفت که وجدان دانشجویی حساس به ظلمستیزی و عدالتخواهی را در سراسر جهان تحریک و بیدار کرد و این وجدان جمعی در سراسر جهان عکس العمل واحدی را نشان داد.ظلم اسرائیل و آمریکا در غزه وجدان دانشجویی را در سراسر جهان بیدار کرداین بحث آنقدر جدی و فعال بود که اگر عوامل دیگری مثل جهانی شدن رسانههای جدید، فضای مجازی و نسل Z را هم به آن اضافه کنیم، میبینیم در بعضی از محافظهکارترین دانشگاههای دنیا که در آنها فضای جنبش دانشجویی کمتر اتفاق میافتاد به صورت فعال وارد ماجرا شدند و حتی اعتراضات سال گذشته دانشجویان در آمریکا به جنایات غزه و موضوع فلسطین به برکناری سه تن از روسای دانشگاههای برجسته آمریکا منجر شد. این مسئله به دلیل فشار و رفتارهای جنبش دانشجویی در این کشور و سراسر دنیا و اروپا علیه جنگ غزه و اسرائیل بود.البته آنچه که در میان تشکلهای سیاسی دانشجویی ایران در مسئله فلسطین و غزه اتفاق افتاد اندکی متفاوت بود و آن اینکه جریان اسلامگرا به شدت در طرفداری از غزه و فلسطین فعال بود و جریان لیبرال کاملاً منفعل و ساکت. البته تکلیف جریان چپ سکولار هم با خودش روشن نبود چون به لحاظ مبنایی باید از غزه و فلسطین حمایت میکرد اما به لحاظ سکولار بودن در جامعه و حکومت دینی ایران نمیتوانست با نهضت طرفداری از غزه و فلسطین همراه شود.تسنیم: فعالیتهای سیاسی دانشجویان در دانشگاهها را با تغییر دولت در کشور چگونه میبینید؟خرمشاد: با توجه به روی کار آمدن آقای دکتر پزشکیان در انتخابات اخیر ریاست جمهوری ایران و تعلق طولانی مدت داشتن ایشان به تشکلهای دانشجویی و فعال بودن ایشان در جنبشهای دانشجویی گذشته، میتوان انتظار داشت که فعالیتهای سیاسی دانشجویان در دانشگاهها از نشاط بیشتری برخوردار شود، هر چند که خطر رادیکال شدن جریان سکولار لیبرالیستی و چپ مارکسیستی به عنوان تهدید جدی برای این تحرک دانشجویی محسوب میشود. در هر حال دانشجویان و دستاندرکاران فعالیتهای فکری، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دانشگاهها بایستی فکری به حال این رادیکالیسم مزمن و آشوبزا کنند.انتهای پیام/
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید